۱۱ مرداد ماه:معجزه پروردگارم درراه است...گل امیدم جوانه زده...
نمیدونم چجوری و ازکجا بگم و بنویسم. ازاین جمله کلیشه ای اصلا خوشم نمياد اماواقعا امروز نمیتونم چجوری شروع کنم کلاحرف زدن راجع به معجزه و ازقدرت خداو لطف و کرمش سخته و زبون آدم یه وقتایی قاصر میشه ... از بعداز برگشتنمون ازسفر میگم... وقتی جمعه دهم مرداد ماه برگشتیم خونه همه ذهنم مشغول این بودکه بعداز کمی استراحت بلند شم و به اوضاع خونه زندگیم یه سرو سامونی بدم. آخه خیلی بهم ریخته بود و کل لباسهای کمدها روی زمین پخش بودو اذیتم میکرد این بی نظمی... اما استراحتم تا صبح فرداش یعنی شنبه طول کشید اما صبح شنبه خیلی پرانرژی ازخاب بیدارشدم و زودی مشغول کارشدم. تصمیم داشتم برای تنوع یه تغییری توی دکوراسیون خونه بدم و اونم کل...
نویسنده :
مامان مینا
13:44